ریشهٔ یونانی دارد و از (Paleo) به معنی پارینه یا قدیمی و (Litoth) به معنی سنگ گرفته شده است. این دوره نخستین، ابتدایی‌ترین و طولانی‌ترین مرحله زندگی انسان است؛ از دو میلیون و پانصد هزار تا هجده هزار سال پیش را در بر می گیرد و 99% از تاریخ تکنولوژیکی زندگی انسان را در بر می گیرد. در این دوره روند تکامل فکری، جسمی، فرهنگی و تکنولوژیکی انسان شکل می گیرد. اولین ابزارها به دست گونه‌های نخستین انسانی به وسیله سنگ در این دوره ساخته می‌شود. مکان آن نیز شرق آفریقا در اتیوپی، کنیا، تانزانیا به ویژه ناحیه الدوایی(Olduvai) و در آسیا اندونزی است.
شکار حیوانات و صید ماهی و میوه چینی، اقتصاد گروه های انسانی را در این دوره تشکیل می داده است. از این مردمان نقاشی ها و کنده کاری هایی بر دیواره و سقف چندین غار کشف شده است. غار لاسکو در فرانسه و غارآلتامیرا در اسپانیا از مهمترین آنها هستند.

(غار لاسکو)


در ایران نیز آثار بسیاری از این دوره باقی مانده است که آثار درون غارهای هوتو و کمربند در نزدیکی بهشهر از آن جمله اند.
این دوران خود به سه زیر دوره تقسیم می گردد:
• دوره پارینه سنگی زیرین یا قدیم (Lower or Old Paleolithic) که ازحدود دومیلیون و پانصد هزار سال پیش شروع و تا یکصد هزار سال قبل ادامه پیدا می کند. در این دوره ابتدا گونهٔ انسانی استرالوپیته کوس (Australopithecus) در دو زیر گونه روبوسبوس (Robustus) و آفرکانوس (Africanus) پدیدار می شود. گونه آفرکانوس با توجه به توانایی در ساخت ابزار هومو هابیلیز (Homo Habilis) یا انسان ماهر نیز نامیده می‌شود که در چاد، جنوب آفریقا، تانزانیا (گاروزی و اولدوای Olduvai) می زیسته است . ابزار که گونه آفریکانوس ساخته است الدوان (Oldowan) نامیده می شود؛ چون نخستین بار از ناحیه اولدوای تانزانیا به دست آمده است و فقط تبرهای دستی بوده. دومین گونه انسانی که در این دوره پدیدار می شود؛ هومو اراکتوس (Homo Erectus) نام دارد که به معنی انسان راست‌قامت است. این گونه از یک و نیم میلیون تا پانصد هزار سال پیش می زیسته است، از آتش استفاده می کرده است و ابزار ساز بوده و ابزار هایی که به کار برده است آشولین (Acheulean)؛ و لوالوازین (Levalloasien) نام دارد. انسان جاوه و انسان پکن از مشهورترین گونه‌های هومو اراکتوس هستند.
• دوره پارینه سنگی میانی (Middle Paleolithic) از حدود یکصد هزار سال قبل شروع و تا چهل هزار سال پیش ادامه داشته است. انسان نئاندرتال (Neandertal) در این دوره ظهور می کند؛ هر چند که در گذشته گونه مستقلی به شمار می آمد، امروزه از زیر گونه‌های انسان ساپینس (Homospiens) یا انسان هوشمند به شمار می آید و هومو ساپینس نئاندرتالنزیس (Homospiens Neandertalenisis) نامیده می شود. در این دوره سنت ابزارسازی موسترین (Mousterien) پدیدار می‌شود که از ابزارهای پیشین پیشرفته تر است و شامل تراشه‌های سنگی، رنده ها، قلم ها، مته ها، چاقوهای دسته دار و انواع تبر بوده است. در این دوره آیین تدفین وجود داشته است. انسان نئاندرتال به همراه متوفی ابزار، گُل و گِل اخرا دفن می کرده است.
• دوره پارینه سنگی جدید از حدود چهل هزار سال پیش شروع و در هجده هزار سال پیش پایان می گیرد. در این دوره انسان نئاندرتال از بین می رود و انسان هومو ساپینس ساپینس (Homosapiens Sapiens) انسان هوشمند هوشمند که به انسان کرومانیون (Cromangnon) نیز مشهور است پدیدار می گردد. ابزارها شکل تکامل یافته تری پیدا می کنند و تخصصی تر می‌شود و سنت ابزار سازی تیغه ای یا میکرولیت (Microlith) آغاز می شود. سنت ابزار سازی سلوترین (Sloutrean) و بورین(Burin) در اروپا و سنت ابزار سازی برادوستی (Baradousti) در زاگرس و خاور میانه از این جمله است.

 
 

فراپارینه سنگی (Epipalaeolithic) یا میان سنگی (Mesolithic) یا عصر حجر میانه اصطلاحی است که به دوره حد فاصل دوران پارینه سنگی و دوران نوسنگی داده اند. در این دوره زمینه های لازم برای وقوع تحولات نوسنگی فراهم می شود. محدوده زمانی این دوره در مکان های مختلف متفاوت است، اما ویژگی هایی وجود دارد که هر گاه در استقرارهای کشف شده ای آنها را مشاهده کنیم نتیجه می گیریم استقرارهای متعلق به دوران میان سنگی هستند. این ویژگی ها عبارتند از:
1. تلاش برای ذخیره مواد غذایی: در دوران پارینه سنگی در انسان ها به ندرت خصیصه «آینده نگری» در زمینه خورد و خوراک دیده می شود؛ اما در دوران میان سنگی شاهد ذخیره مواد غذایی، هر چند به صورت محدود و در بعضی موارد نامحسوس هستیم. این فرایند در مورد مواد غذایی گیاهی به صورت انبار کردن و در مورد حیوانات به صورت شکار انتخابی صورت می گیرد. منظور از شکار انتخابی این است که شکارگر دوره میان سنگی، آگاهانه از شکار حیوانات در سنین بارداری خودداری می کند تا مانع ازدیاد نسل شکار نگردد. مازادی که در نتیجه ذخیره در اختیار انسان قرار می گیرد از شرایط لازم، اما نه کافی، برای گذر به دوران نوسنگی است.
2. ابزارهای متفاوت از دوره پارینه سنگی: به طور کلی در سیر تحولی ابزارسازی انسان هر چقدر جلوتر می آییم تکامل ابزارها بیشتر می شود. مهم ترین ویژگی سنگ ابزارهای دوره میان سنگی ترکیبی بودن آنهاست که ظهور این ویژگی را به بارزترین وجه در اختراع داس با استفاده از ریزتیغه هایی داریم که در دسته های استخوانی جاسازی می شوند (اشاره به داس نشانگر کشت غلات در این دوره نیست، بلکه از داس برای بریدن گیاهان وحشی استفاده می شود). در زمینه شکار احتمالاً در این دوره انسان شروع به استفاده از تیر و کمان کرده است. از دیگر مصنوعات سنگی که در این دوره به آن برمی خوریم سنگ ساب هایی است که برای ساییدن دانه های گیاهی وحشی و مواد رنگی از آنها استفاده می شود (جیمز ملارت معتقد است که در خاور نزدیک دوره فراپارینه سنگی از 10 تا 9 هزار سال ق.م. مرحله گذر از شکارگری به گردآوری غذا بوده که در این دوره اثری از سنگ ساب نیست؛ اما پس از آن از 9 تا 7 هزار سال ق.م. دوره آغاز نوسنگی (Proto-Neolithic) است که مرحله گذر از گردآوری غذا به تولید غذا بوده و در این دوره است که انسان از سنگ ساب ها برای ساییدن غلات استفاده می کند؛ البته لازم به ذکر است که در همین منطقه خاور نزدیک نیز پایان دوره فراپارینه سنگی کاملاً یکسان نیست و در برخی مناطق تا 4000 سال ق.م. طول می کشد).
فرا پارینه سنگی: شکارگری ← گردآوری غذا
3. در رژیم غذایی دوره فراپارینه سنگی شاهد اضافه شدن حیوانات کوچک به لیست غذایی انسان ها هستیم. در واقع یکی از نظراتی که درباره ظهور دوره فراپارینه سنگی و پس از آن نوسنگی وجود دارد این است که در پایان عصر یخبندان در 12000 سال قبل به دلیل عقب نشینی یخبندان ها به سمت شمال کره زمین حیوانات عظیم الجثه در منطقه خاور نزدیک از بین رفتند و از رژیم غذایی انسان ها حذف شدند، در نتیجه انسان ها به شکار حیوانات کوچک تر و گردآوری غلات وحشی و ماهیگیری روی آوردند. این تغییر در رژیم غذایی مهم ترین عامل تغییرات بعدی است که منجر به دوره فراپارینه سنگی و نهایتاً نوسنگی شد.
4. در زمینه سکونتگاه و استقرار شاهد طولانی تر شدن دوره های استقرار انسان ها در یک مکان هستیم که نهایتاً در دوره نوسنگی به شکل گیری سازه های معماری می انجامد.


 

 
 

دوره نوسنگی یا عصر سنگ نو با کاربرد کشاورزی شناخته می‌شود، برای این ویژگی، گاه این دوره را انقلاب نوسنگی نیز می‌خوانند. همچنین کوزه‌گری در این زمان گسترش یافت و زیستگاه‌های انسانی بزرگ‌تری همانند اریحا و چاتال هویوک پدید آمد. نخستین فرهنگ‌های نوسنگی در ۸۰۰۰ (پیش از میلاد) در هلال بارور آغاز شدند. از آنجا بود که کشاورزی و فرهنگ به کرانه مدیترانه، دره سند، چین و جنوب شرقی آسیا گسترده ‌شد.
به دلیل گسترش کشاورزی و نیاز به خرمن و فرآیند کاشت، ساخت و تراش ابزارهای سنگی که به کار تیزکردن، ساطوری‌کردن، بریدن و تیشه‌ زدن می‌آمد گسترش یافت که  نخستین گواهی‌ برای بودن بازرگانی در این دوره‌است. کالاهای گوناگون صدها مایل آن سوتر برده می‌شدند.
یک نمونه خوب برای یک دهکده دوره نوسنگی اسکارا بری در جزیره اورکنی در اسکاتلند است.



(اسکارا، روستای نوسنگی اروپایی)

اولین سکونت گاه ها یی که انسان به دست خود می سازد وطولانی درآن استقرار دارد از  دوره نوسنگی ساخته شده اند در واقع تولد معماری از دوره نوسنگی آغاز می شود.
اولین شهرهای دوره نوسنگی شامل اریحا_چتل هویوک-دولمن می باشد.

 
 

این شهر متعلق به هزاره هشتم و نهم ق.م است .شهر باستانی اریحا از شهرهای قدیمی خاورمیانه است که در دره رود اردن (رودخانه ای در جنوب غرب آسیا و مرز بین فلسطین و اردن) واقع شده است قدیمی‌ترین شهر دیوار کشی شده جهان است، همراه با بقایای برج و باروهای سنگی که قدمتشان به حدود 9000 سال قبل از میلاد بازمی‌گردد و اولین استحکامات شهری از جنس سنگ در این شهر بنا شده است، حتی در برخی از کاوش‌های باستان شناسی نشانه‌هایی از سکونت انسانی بیشتر از 11000سال پیش از میلاد یافت شد.
شهر اریحا نه تنها طی چند صد قرن به طور مستمر محل استقرار و زندگی بوده، بلکه دانشمندان چندین لایه روی یکدیگر که نشان از زیستگاه‌های مختلف بوده را کشف کرده و این نشان می‌دهد که یک ساختمان بر روی بقایای ساختمان‌های قبلی ساخته شده است.
اریحا به عنوان یک روستای متعلق به دوره نوسنگی قدیم دستخوش تحولی شگفت انگیز شد زیرا در این شهر، خانه های خشتی بر پی های سنگی مدور یا بیضی شکل ساخته شده، با افزایش ثروت شهر و وجود همسایگان نیرومند، ضرورت حفاظت از شهر، بلاخره به ایجاد نخستین  استحکامات شناخته شده سنگی در تاریخ بشر انجامید. در اواسط هزاره هشتم، به طور تخمین، جمعیت شهر به بیش از 2000 نفر می رسید. خندقی عریض و سنگی داشت، و دیواری به قطر یک ونیم متر، گرداگردش کشیده شده بود از ارتفاع دیوار 360 سانتی متر بلندی باقیمانده و در سمت داخل آن نیز یک سنگ بزرگ مدور ، ساکنان اولیه شهر را تخلیه هایی با خشتهای خام چهارگوش با پی های سنگی می ساختند و کف و دیوارها ی آنها را استادانه گچکاری و رنگ آمیزی می کردند.

 

 
 

چتل هویوک در فلات آناتولی (نام تاریخی بخش باختری ترکیه؛به معنی بر آمدن خورشید) واقع شده و در هزاره های هفتم و ششم ق.م انسان های نوسنگی در آن سکونت داشته اند. چتل هویوک را  یکی از نخستین تلاشهای بشر برای پی ریزی زندگی شهری نامیده اند. نظم موجود در نقشه شهر نشان می دهد که آن را بر طبق نقشه ای نظری یا غیر تجربی ساخته اند. ویژگی این شهر آنست که هیچ خیابانی ندارد، خانه ها به یکدیگر چسبیده اند و از پشت بام به یکدیگر راه دارند. این طرز خانه سازی با آنکه ممکن است امروزه کاری غیر عملی به نظر آید (هرچند در بخشهایی از آناتولیای مرکزی و ایران غربی به حیات خود ادامه دارد)، امتیازاتی داشت:
ساختمانها که حائل یکدیگر بوده اند استحکامی بیش از ساختمانهای تک ایستاده پیدا می کردند، و چون دور تا دور شهر را حلقه پیوسته ای از ساختمانهای دارای دیوارهای یکسره و رو به دهکده محاصره کرده بودند دفاع از ان بسیار آسان بود . بدین ترتیب اگر دشمنی می توانست دیوار بیرونی را بشکند و از آن بگذرد به جای آنکه داخل یک شهر شود داخل اتاقی می شد که مدافعانش روی پشت بام ایستاده بودند و این برای او ملال آور بود . در پاره ای نقاط فضای باز یا حیاتی در میان انبوه متراکم آن ساختمانها باز می شد که به عنوان آشغال دانی مورد استفاده قرار می گرفت . مقادیر کلانی از خاکستر را با زباله ها مخلوط می کردند و به عنوان کود مورد استفاده قرار می دادند ، ولی این کار احتمالاً بوی ناخوشایند آشغال دانی را از میان نمی برد. خانه ها گرچه به اندازه های متفاوت ساخته می شدند نقشه ای واحد داشتند و دیوارهاشان از خشت خام بودند و با کلافهای محکم چوبی تقویت می شدند.
دیوارها و کف اتاقها را گچ کاری و رنگ آمیزی می کردند و از سکوهایی کنار دیوارها برای خوابیدن، کارکردن و غذا خوردن استفاده می کردند.
تعداد زیادی زیارتگاه پیدا شده است که با خانه های عادی و یکنواخت درهم آمیخته بوده اند. با توجه به تفاوتهای موجود در سطوح گوناگون به طور متوسط برای هر چهار خانه یک زیارتگاه وجود دارد. البته ممکن است این نسبت برای سراسر شهری فقط یک سی ام آن حفاری شده است درست نباشد.
زیارتگاهها رااز روی تزیینات سرشار داخل شان، نقاشیهای دیواری، گچ بریهای برجسته، سردیسای جانوران، جمجمه گاو و پیکره های کوچک اندام مقدس، می توان از خانه های عادی باز شناخت.
شاخ گاو که زینت بخش بسیاری از زیارتگاههاست، گاهی به تعداد بسیار زیاد روی سردیسهای ساختگی واز نو قالبگیری شده گاو یا برلبه نیمکتها وستونها نصب می شد و احتمالاً بدین معنی بوده است که از ساکنان خانه محافظت وشیطان را دفع می کند. لیکن هیچ نشانه ای دال بر پرستیده شدن گاو یا هر جانور دیگری به عنوان یک خدا به دست نیامده است. از پیکره های کوچک اندام مقدسی که در چتل هویوک پیدا شده اند چنین بر می آید که مردم گمان می کرده اند خدای ایشان، چه مذکر چه مونث، شکلی انسانی دارد. وقتی خدایان را در کنار جانوران نشان می دادند (خدای مونث را در کنار پلنگ و خدای مذکر را در کنار گاو) به این معنی بود که جانوران همیشه فرمانبر خدایان هستند. این پیکره های کوچک اندام از سنگ یا رس پخته ساخته شده اند وخیلی کوچکند، طول بیشترشان بین ۵ و ۲۰ سانتی متر و تعداد انگشت شماری ۳۰سانتی متر است.
شکار نقش مهمی در اقتصاد اولیه نو سنگی ایفا می کرد ،و مراسم شکار در عصر دیرینه سنگی تا عصر نوسنگی به حیات خود ادامه داد. تعداد بسیار زیادی پیکره کوچک اندام خام جانوران که عمداً  شکسته و آسیب دیده اند همراه با چند تیر دفن شده اند، در چتل هویوک پیدا شده است.

 

 
 

شهر دولمن در ایالت نوردراین-وستفالن در کشور آلمان واقع شده‌است.
دولمن یا ساختمان تخته سنگی، از چند سنگ بزرگ عمودی با یک تخته سنگ به جای سقف تشکیل شده است. دولمنها احتمالاً بقایای گورهایی دالانی (یعنی نوع غالب گور درشت سنگ) هستند که کپه خاک رویشان را آب باران شسته و برده است. اکنون هزاران گور از این دست در فرانسه و انگلستان وجود دارد، دالانی دارد که تخته سنگهای بزرگ منتهی به محفظه ای مدور و غالباً دارای طاقی پیش آمده در حکم دیوارهایش هستند و در آن هریک از چند حلقه سنگی از پشت ردیف زیرین به درون کشیده می شود تا آنکه حلقه ها از بالا مسدود می شوند. این گورها را غالباً در شیب تپه ها می ساختند یا با چند کپه خاک می پوشاندند.

 
 

استون هنج یکی از مراکز باستانی جهان است که بسیاری از محققان درباره ان اختلاف نظر دارند . بعضی این بنا را برای شناسائی روزها و مشخص شدن اعتدال روزهای بهار و پائیز میدانند. بعضی این مکان را برای قربانی دادن و قربانی شدن می دانند.
این مجموعه در دشت سالیسبوی در جنوب انگلستان واقع شده و از تعدادی سنگ بزرگ تشکیل شده که بر گرد چند دایره به صورت تیر و ستون ساخته شده اند.

دوایر سنگی استون هنج  یکی از عجایب جهان باستان و از مشهورترین محوطه های باستانی امروز جهان است که از سال ۱۹۸۶ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است . قدمت این محوطه باستانی که در دشت سالزبری در ویلت شایر انگلستان واقع شده است، به عصر نوسنگی و عصر مفرغ برمیگردد. استون هنج از دو دایره سنگی متحد المرکز تشکیل شده است که ارتفاع سنگ های دایره درونی آن به ۶ متر و وزنشان به حدود ۵۰ تن می رسد . به عقیده کارشناسان، استون هنج در چند مرحله و در یک دوره زمانی هزارساله، از ۳ هزار تا ۲ هزار سال پیش از میلاد مسیح، ساخته شده است.
ساخت استون هنج در زمان خود یک شاهکار مهندسی و مستلزم انگیزه، وقت و نیروی انسانی بالایی بوده است. با این حال تا امروز دلیل ساخت استون هنج روشن نشده است، هر چند تئوری های زیادی در مورد کاربرد و دلیل ساخت این دوایر سنگی وجود دارد که هنوز هیچ یک از آنها به یقین ثابت نشده اند. دایره بیرونی استون هنج که قطر آن به ۱۱۵ متر می رسید، از سنگ های نسبتاً کوچکتری ساخته شده است و دو شکاف که به عنوان ورودی عمل می کرده اند، در شمال شرقی و جنوب آن قرار دارد.
در قرن هفدهم،” جان اوبری”، باستان شناس انگلیسی در لبه درونی این دایره، ۵۶ گودال کشف کرد که به نام خود او مشهور شدند. بر اساس یک نظریه، این گودالها احتمالاً روزی الوارهایی را به صورت ایستاده در خود جای داده بودند، اما تاکنون هیچ مدرکی که این فرضیه را تأیید کند به دست نیامده است. دایره درونی استون هنج در حدود هزار سال بعد ساخته شده است. در این زمان حدود ۷۴ تخته سنگ عظیم که وزن بعضی از آنها به ۵۰ تن می رسید، از کوههای” مارلبرو داون” در فاصله ۳۰ کیلومتری شمال استونهنج به این محل آورده شدند. از این تعداد ۳۰ تخته سنگ دایره درونی به قطر سی متر را تشکیل می دهند، ۲۹ تخته سنگ به صورت افقی روی این تخته سنگهای ایستاده قرار گرفتند و ۱۵ تخته سنگ آخر هم که از بقیه سنگها عظیم تر هستند، به شکل یک نعل اسب درون این دایره دوم قرار گرفتند.

 


مطالعات کارشناسی که به تازگی صورت گرفته نشان می دهد برای انتقال این سنگهای ۵۰ تنی از “مارلبرو داون” به محل فعلیشان، باید لااقل ۶۰۰ مرد قوی هیکل در عملیات انتقال این سنگها شرکت می کردند. در طول سالهای گذشته، ساخت این بنای سنگی عظیم به اقوام مختلفی نسبت داده شده است، اما قوم سازنده استون هنج تا امروز هنوز مشخص نشده است.
بر اساس پرطرفدارترین نظریه، ساخت استون هنج توسط اقوام نوسنگی در حدود ۵ هزار سال پیش آغاز شد و بعدها توسط قوم دیگری که به تازگی شکوفا شده بود، ادامه یافت. برخی کارشناسان احتمال می دهند این قوم دوم که به قوم” بیکر ” مشهور شده اند، از قسمت قاره ای اروپا به انگلستان آمده باشند، اما تاکنون هیچ مدرکی که این نظریه را تأیید کند به دست نیامده است.

 
 

نخستین مطالعات علمی در استون هنج در سال ۱۷۴۰ میلادی توسط” ویلیام استاکرلی” صورت گرفت. “استاکرلی” نخستین نقشه دقیق از استون هنج را تهیه کرد و با مطالعه این نقشه متوجه ارتباط احتمالی این بنا حرکت خورشید و ستارگان شد.
استون هنج در جهت شمال شرقی ـ جنوب غربی ساخته شده است و احتمالاً سازندگان آن هنگام ساخت آن قصد پیش بینی نقاط اعتدال بهاری و پاییزی (زمانی که طول روز شب با یکدیگر یکسان می شود) و نقاط انقلاب تابستانی و زمستانی (بلندترین روز و بلندترین شب سال) را داشته اند.بنا بر مطالعات انجام شده در استون هنج، در نقطه انقلاب تابستانی، یعنی روز ۲۱ ژوئن، خورشید از شمالی ترین بخش دایره بیرونی طلوع می کند و نخستین اشعه های آن درست از میان نعل اسب درونی رد می شود. به گفته کارشناسان، بسیار بعید است که چنین چیزی صرفاً بر اثر تصادف به وجود آمده باشد.