تفسیر آیه(برای تحقیق درس اندیشه و نهج البلاغه)
افرینش جهان در ۶ روز
به اشک ريختن در قرآن ۲ بار در آيات زير اشاره شده است |
و چون آنچه را به سوى اين پيامبر نازل شده بشنوند مىبينى بر اثر آن حقيقتى كه شناختهاند اشك از چشمهايشان سرازير مىشود مىگويند پروردگارا ما ايمان آوردهايم پس ما را در زمره گواهان بنويس و [نيز] گناهى نيست بر كسانى كه چون پيش تو آمدند تا سوارشان كنى [و] گفتى چيزى پيدا نمىكنم تا بر آن سوارتان كنم برگشتند و در اثر اندوه از چشمانشان اشك فرو مىريخت كه [چرا] چيزى نمىيابند تا [در راه جهاد] خرج كنند |
بر طبق قرآن, آفرينش اين جهان در شش روز يا شش هنگام صورت گرفته است. اين موضوع در ۱۰ آيه شرح داده شده است
در حقيقت پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر عرش [جهاندارى] استيلا يافت روز را به شب كه شتابان آن را مى طلبد مىپوشاند و [نيز] خورشيد و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شدهاند [پديد آورد] آگاه باش كه [عالم] خلق و امر از آن اوست فرخنده خدايى است پروردگار جهانيان |
همان كسى كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش روز آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت رحمتگر عام [اوست] در باره وى از خبرهاى بپرس [كه مىداند] |
اوست آن كس كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش استيلا يافت آنچه در زمين درآيد و آنچه از آن برآيد و آنچه در آن بالارود [همه را] مىداند و هر كجا باشيد او با شماست و خدا به هر چه مىكنيد بيناست |
و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود تا شما را بيازمايد كه كداميك نيكوكارتريد و اگر بگويى شما پس از مرگ برانگيخته خواهيد شد قطعا كسانى كه كافر شدهاند خواهند گفت اين [ادعا] جز سحرى آشكار نيست |
خدا كسى است كه آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريد آنگاه بر عرش [قدرت] استيلا يافت براى شما غير از او سرپرست و شفاعتگرى نيست آيا باز هم پند نمىگيريد |
پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد سپس بر عرش استيلا يافت كار [آفرينش] را تدبير مىكند شفاعتگرى جز پس از اذن او نيست اين استخدا پروردگار شما پس او را بپرستيد آيا پند نمىگيريد |
و در حقيقت آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم |
اين شش روز, در آيات زير شرح داده شده اند
بگو آيا اين شماييد كه واقعا به آن كسى كه زمين را در دو هنگام آفريد كفر مىورزيد و براى او همتايانى قرار مىدهيد اين است پروردگار جهانيان |
و در [زمين] از فراز آن [لنگرآسا] كوهها نهاد و در آن خير فراوان پديد آورد و مواد خوراكى آن را در چهار روز اندازه گيرى كرد [كه] براى خواهندگان درست [و متناسب با نيازهايشان] است |
پس آنها را [به صورت] هفت آسمان در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانى كار [مربوط به] آن را وحى فرمود و آسمان [اين] دنيا را به چراغها آذين كرديم و [آن را نيك] نگاه داشتيم اين است اندازه گيرى آن نيرومند دانا |
بعضيها با توجه به سه آيه بالا, ادعا مي کنند که جمع آفرينش در هشت روز بوده است و نه در شش روز و در نتيجه قرآن را داراي تناقض مي دانند
اين در حالي است که مشخصا چهار روز اشاره شده در بالا , شامل دو روز اول نيز مي باشد و در نتيجه مجموع آنها باز هم شش مي ماند
بنابراين به طور خلاصه مي توان اشاره كرد كه آفرينش در شش مرحله يا روز صورت پذيرفته است. در دو روز اول زمين و دنياي مادي آفريده شده است و بعد مواد مورد نياز حيات در دو روز بعدي خلق شده است. در نهايت در دو روز نهايي آفرينش آسمانها و حيات معنوي صورت پذيرفته است
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
قوم ثمود
و به سوى [قوم] ثمود صالح برادرشان را [فرستاديم] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد براى شما معبودى جز او نيست در حقيقت براى شما از جانب پروردگارتان دليلى آشكار آمده است اين مادهشتر خدا براى شماست كه پديدهاى شگرف است پس آن را بگذاريد تا در زمين خدا بخورد و گزندى به او نرسانيد تا [مبادا] شما را عذابى دردناك فرو گيرد و به سوى [قوم] ثمود برادرشان صالح را [فرستاديم] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد براى شما هيچ معبودى جز او نيست او شما را از زمين پديد آورد و در آن شما را استقرار داد پس از او آمرزش بخواهيد آنگاه به درگاه او توبه كنيد كه پروردگارم نزديك [و] اجابتكننده است و به راستى به سوى ثمود برادرشان صالح را فرستاديم كه خدا را بپرستيد پس به ناگاه آنان دو دسته متخاصم شدند گويى در آن [خانهها] هرگز اقامت نداشتهاند هان مرگ بر [مردم] مدين همان گونه كه ثمود هلاك شدند و اما ثموديان پس آنان را راهبرى كرديم و[لى] كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند پس به [كيفر] آنچه مرتكب مىشدند صاعقه عذاب خفتآور آنان را فروگرفت و ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه [نيز به تكذيب پرداختند] آنها دستههاى مخالف بودند پس اگر روى برتافتند بگو شما را از آذرخشى چون آذرخش عاد و ثمود بر حذر داشتم و اگر تو را تكذيب كنند قطعا پيش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود [نيز] به تكذيب پرداختند و عاد و ثمود را [نيز هلاك نموديم] قطعا [فرجام آنان] از سراهايشان بر شما آشكار گرديده است و شيطان كارهايشان را در نظرشان بياراست و از راه بازشان داشت با آنكه [در كار دنيا] بينا بودند آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودند قوم نوح و عاد و ثمود و آنانكه بعد از ايشان بودند [و] كسى جز خدا از آنان آگاهى ندارد به شما نرسيده است فرستادگانشان دلايل آشكار برايشان آوردند ولى آنان دستهايشان را [به نشانه اعتراض] بر دهانهايشان نهادند و گفتند ما به آنچه شما بدان ماموريت داريد كافريم و از آنچه ما را بدان مىخوانيد سخت در شكيم [از سرنوشتى] نظير سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از آنها [آمدند] و [گرنه] خدا بر بندگان [خود] ستم نمىخواهد ثمود و عاد آن حادثه كوبنده را تكذيب كردند اما ثمود به [سزاى] سركشى [خود] به هلاكت رسيدند و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آنها را به دروغ گرفتند و به ثمود مادهشتر داديم كه [پديدهاى] روشنگر بود و[لى] به آن ستم كردند و ما معجزهها را جز براى بيمدادن [مردم] نمىفرستيم قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند آيا گزارش [حال] كسانى كه پيش از آنان بودند قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اصحاب مدين و شهرهاى زير و رو شده به ايشان نرسيده است پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند خدا بر آن نبود كه به آنان ستم كند ولى آنان بر خود ستم روا مىداشتند و در [ماجراى] ثمود [نيز عبرتى بود] آنگاه كه به ايشان گفته شد تا چندى برخوردار شويد و با ثمود همانان كه در دره تختهسنگها را مىبريدند [قوم] ثمود به سبب طغيان خود به تكذيب پرداختند فرعون و ثمود بر تو آمد و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت پيش از ايشان قوم نوح و اصحاب رس و ثمود و [نيز] عاديان و ثموديان و اصحاب رس و نسلهاى بسيارى ميان اين [جماعتها] را [هلاك كرديم] ثموديان پيامبران [خدا] را تكذيب كردند گويا هرگز در آن [خانهها] نبودهاند آگاه باشيد كه ثموديان به پروردگارشان كفر ورزيدند هان مرگ بر ثمود
ثمود نام يکي از اقوامي است که در قرآن ذکر شده است. اين قوم به سبب انکار پيامبرشان صالح, دچار عذاب خداوند شدند که به اين موضوع در آيات زير اشاره شده است
و اوست كسى كه باغهايى با داربست و بدون داربست و خرمابن و كشتزار با ميوههاى گوناگون آن و زيتون و انار شبيه به يكديگر و غير شبيه پديد آورد از ميوه آن چون ثمر داد بخوريد و حق [بينوايان از] آن را روز بهرهبردارى از آن بدهيد و[لى] زيادهروى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد و در زمين قطعاتى است كنار هم و باغهايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه كه با يك آب سيراب مىگردند و [با اين همه] برخى از آنها را در ميوه [از حيث مزه و نوع و كيفيت] بر برخى ديگر برترى مىدهيم بى گمان در اين [امر نيز] براى مردمى كه تعقل مىكنند دلايل [روشنى] است به وسيله آن كشت و زيتون و درختان خرما و انگور و از هر گونه محصولات [ديگر] براى شما مىروياند قطعا در اينها براى مردمى كه انديشه مىكنند نشانهاى است و درختهاى موز كه ميوهاش خوشه خوشه روى هم چيده است سوگند به انجير و زيتون و چون گفتيد اى موسى هرگز بر يك [نوع] خوراك تاب نياوريم از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمين مىروياند از [قبيل] سبزى و خيار و سير و عدس و پياز براى ما بروياند [موسى] گفت آيا به جاى چيز بهتر خواهان چيز پستتريد پس به شهر فرود آييد كه آنچه را خواستهايد براى شما [در آنجا مهيا]ست و [داغ] خوارى و نادارى بر [پيشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا كه آنان به نشانههاى خدا كفر ورزيده بودند و پيامبران را بناحق مىكشتند اين از آن روى بود كه سركشى نموده و از حد درگذرانيده بودند و تنه درختخرما را به طرف خود [بگير و] بتكان بر تو خرماى تازه مىريزد
در قرآن, اين ميوه ها و سبزيجات نام برده شده اند: خرما, انگور, زيتون, انار, موز, انجير, خيار, سير, عدس و پياز. تعدادي از آياتي که اين لغات در آنها تکرار شده اند, در اينجا آورده شده اند
و به سوى [قوم] ثمود صالح برادرشان را [فرستاديم] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد براى شما معبودى جز او نيست در حقيقت براى شما از جانب پروردگارتان دليلى آشكار آمده است اين مادهشتر خدا براى شماست كه پديدهاى شگرف است پس آن را بگذاريد تا در زمين خدا بخورد و گزندى به او نرسانيد تا [مبادا] شما را عذابى دردناك فرو گيرد و به سوى [قوم] ثمود برادرشان صالح را [فرستاديم] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد براى شما هيچ معبودى جز او نيست او شما را از زمين پديد آورد و در آن شما را استقرار داد پس از او آمرزش بخواهيد آنگاه به درگاه او توبه كنيد كه پروردگارم نزديك [و] اجابتكننده است و به راستى به سوى ثمود برادرشان صالح را فرستاديم كه خدا را بپرستيد پس به ناگاه آنان دو دسته متخاصم شدند گويى در آن [خانهها] هرگز اقامت نداشتهاند هان مرگ بر [مردم] مدين همان گونه كه ثمود هلاك شدند و اما ثموديان پس آنان را راهبرى كرديم و[لى] كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند پس به [كيفر] آنچه مرتكب مىشدند صاعقه عذاب خفتآور آنان را فروگرفت و ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه [نيز به تكذيب پرداختند] آنها دستههاى مخالف بودند پس اگر روى برتافتند بگو شما را از آذرخشى چون آذرخش عاد و ثمود بر حذر داشتم و اگر تو را تكذيب كنند قطعا پيش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود [نيز] به تكذيب پرداختند و عاد و ثمود را [نيز هلاك نموديم] قطعا [فرجام آنان] از سراهايشان بر شما آشكار گرديده است و شيطان كارهايشان را در نظرشان بياراست و از راه بازشان داشت با آنكه [در كار دنيا] بينا بودند آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودند قوم نوح و عاد و ثمود و آنانكه بعد از ايشان بودند [و] كسى جز خدا از آنان آگاهى ندارد به شما نرسيده است فرستادگانشان دلايل آشكار برايشان آوردند ولى آنان دستهايشان را [به نشانه اعتراض] بر دهانهايشان نهادند و گفتند ما به آنچه شما بدان ماموريت داريد كافريم و از آنچه ما را بدان مىخوانيد سخت در شكيم [از سرنوشتى] نظير سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از آنها [آمدند] و [گرنه] خدا بر بندگان [خود] ستم نمىخواهد ثمود و عاد آن حادثه كوبنده را تكذيب كردند اما ثمود به [سزاى] سركشى [خود] به هلاكت رسيدند و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آنها را به دروغ گرفتند و به ثمود مادهشتر داديم كه [پديدهاى] روشنگر بود و[لى] به آن ستم كردند و ما معجزهها را جز براى بيمدادن [مردم] نمىفرستيم قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند آيا گزارش [حال] كسانى كه پيش از آنان بودند قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اصحاب مدين و شهرهاى زير و رو شده به ايشان نرسيده است پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند خدا بر آن نبود كه به آنان ستم كند ولى آنان بر خود ستم روا مىداشتند و در [ماجراى] ثمود [نيز عبرتى بود] آنگاه كه به ايشان گفته شد تا چندى برخوردار شويد و با ثمود همانان كه در دره تختهسنگها را مىبريدند [قوم] ثمود به سبب طغيان خود به تكذيب پرداختند فرعون و ثمود بر تو آمد و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت پيش از ايشان قوم نوح و اصحاب رس و ثمود و [نيز] عاديان و ثموديان و اصحاب رس و نسلهاى بسيارى ميان اين [جماعتها] را [هلاك كرديم] ثموديان پيامبران [خدا] را تكذيب كردند گويا هرگز در آن [خانهها] نبودهاند آگاه باشيد كه ثموديان به پروردگارشان كفر ورزيدند هان مرگ بر ثمود
ثمود نام يکي از اقوامي است که در قرآن ذکر شده است. اين قوم به سبب انکار پيامبرشان صالح, دچار عذاب خداوند شدند که به اين موضوع در آيات زير اشاره شده است
و به سوى [قوم] ثمود صالح برادرشان را [فرستاديم] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد براى شما معبودى جز او نيست در حقيقت براى شما از جانب پروردگارتان دليلى آشكار آمده است اين مادهشتر خدا براى شماست كه پديدهاى شگرف است پس آن را بگذاريد تا در زمين خدا بخورد و گزندى به او نرسانيد تا [مبادا] شما را عذابى دردناك فرو گيرد و به سوى [قوم] ثمود برادرشان صالح را [فرستاديم] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد براى شما هيچ معبودى جز او نيست او شما را از زمين پديد آورد و در آن شما را استقرار داد پس از او آمرزش بخواهيد آنگاه به درگاه او توبه كنيد كه پروردگارم نزديك [و] اجابتكننده است و به راستى به سوى ثمود برادرشان صالح را فرستاديم كه خدا را بپرستيد پس به ناگاه آنان دو دسته متخاصم شدند گويى در آن [خانهها] هرگز اقامت نداشتهاند هان مرگ بر [مردم] مدين همان گونه كه ثمود هلاك شدند و اما ثموديان پس آنان را راهبرى كرديم و[لى] كوردلى را بر هدايت ترجيح دادند پس به [كيفر] آنچه مرتكب مىشدند صاعقه عذاب خفتآور آنان را فروگرفت و ثمود و قوم لوط و اصحاب ايكه [نيز به تكذيب پرداختند] آنها دستههاى مخالف بودند پس اگر روى برتافتند بگو شما را از آذرخشى چون آذرخش عاد و ثمود بر حذر داشتم و اگر تو را تكذيب كنند قطعا پيش از آنان قوم نوح و عاد و ثمود [نيز] به تكذيب پرداختند و عاد و ثمود را [نيز هلاك نموديم] قطعا [فرجام آنان] از سراهايشان بر شما آشكار گرديده است و شيطان كارهايشان را در نظرشان بياراست و از راه بازشان داشت با آنكه [در كار دنيا] بينا بودند آيا خبر كسانى كه پيش از شما بودند قوم نوح و عاد و ثمود و آنانكه بعد از ايشان بودند [و] كسى جز خدا از آنان آگاهى ندارد به شما نرسيده است فرستادگانشان دلايل آشكار برايشان آوردند ولى آنان دستهايشان را [به نشانه اعتراض] بر دهانهايشان نهادند و گفتند ما به آنچه شما بدان ماموريت داريد كافريم و از آنچه ما را بدان مىخوانيد سخت در شكيم [از سرنوشتى] نظير سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از آنها [آمدند] و [گرنه] خدا بر بندگان [خود] ستم نمىخواهد ثمود و عاد آن حادثه كوبنده را تكذيب كردند اما ثمود به [سزاى] سركشى [خود] به هلاكت رسيدند و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آنها را به دروغ گرفتند و به ثمود مادهشتر داديم كه [پديدهاى] روشنگر بود و[لى] به آن ستم كردند و ما معجزهها را جز براى بيمدادن [مردم] نمىفرستيم قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند آيا گزارش [حال] كسانى كه پيش از آنان بودند قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و اصحاب مدين و شهرهاى زير و رو شده به ايشان نرسيده است پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند خدا بر آن نبود كه به آنان ستم كند ولى آنان بر خود ستم روا مىداشتند و در [ماجراى] ثمود [نيز عبرتى بود] آنگاه كه به ايشان گفته شد تا چندى برخوردار شويد و با ثمود همانان كه در دره تختهسنگها را مىبريدند [قوم] ثمود به سبب طغيان خود به تكذيب پرداختند فرعون و ثمود بر تو آمد و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت پيش از ايشان قوم نوح و اصحاب رس و ثمود و [نيز] عاديان و ثموديان و اصحاب رس و نسلهاى بسيارى ميان اين [جماعتها] را [هلاك كرديم] ثموديان پيامبران [خدا] را تكذيب كردند گويا هرگز در آن [خانهها] نبودهاند آگاه باشيد كه ثموديان به پروردگارشان كفر ورزيدند هان مرگ بر ثمود ----------------------------------------------------------------------------------------
و اوست كسى كه باغهايى با داربست و بدون داربست و خرمابن و كشتزار با ميوههاى گوناگون آن و زيتون و انار شبيه به يكديگر و غير شبيه پديد آورد از ميوه آن چون ثمر داد بخوريد و حق [بينوايان از] آن را روز بهرهبردارى از آن بدهيد و[لى] زيادهروى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد و در زمين قطعاتى است كنار هم و باغهايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه كه با يك آب سيراب مىگردند و [با اين همه] برخى از آنها را در ميوه [از حيث مزه و نوع و كيفيت] بر برخى ديگر برترى مىدهيم بى گمان در اين [امر نيز] براى مردمى كه تعقل مىكنند دلايل [روشنى] است به وسيله آن كشت و زيتون و درختان خرما و انگور و از هر گونه محصولات [ديگر] براى شما مىروياند قطعا در اينها براى مردمى كه انديشه مىكنند نشانهاى است و درختهاى موز كه ميوهاش خوشه خوشه روى هم چيده است سوگند به انجير و زيتون و چون گفتيد اى موسى هرگز بر يك [نوع] خوراك تاب نياوريم از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمين مىروياند از [قبيل] سبزى و خيار و سير و عدس و پياز براى ما بروياند [موسى] گفت آيا به جاى چيز بهتر خواهان چيز پستتريد پس به شهر فرود آييد كه آنچه را خواستهايد براى شما [در آنجا مهيا]ست و [داغ] خوارى و نادارى بر [پيشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا كه آنان به نشانههاى خدا كفر ورزيده بودند و پيامبران را بناحق مىكشتند اين از آن روى بود كه سركشى نموده و از حد درگذرانيده بودند و تنه درختخرما را به طرف خود [بگير و] بتكان بر تو خرماى تازه مىريزد و اوست كسى كه باغهايى با داربست و بدون داربست و خرمابن و كشتزار با ميوههاى گوناگون آن و زيتون و انار شبيه به يكديگر و غير شبيه پديد آورد از ميوه آن چون ثمر داد بخوريد و حق [بينوايان از] آن را روز بهرهبردارى از آن بدهيد و[لى] زيادهروى مكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد و در زمين قطعاتى است كنار هم و باغهايى از انگور و كشتزارها و درختان خرما چه از يك ريشه و چه از غير يك ريشه كه با يك آب سيراب مىگردند و [با اين همه] برخى از آنها را در ميوه [از حيث مزه و نوع و كيفيت] بر برخى ديگر برترى مىدهيم بى گمان در اين [امر نيز] براى مردمى كه تعقل مىكنند دلايل [روشنى] است به وسيله آن كشت و زيتون و درختان خرما و انگور و از هر گونه محصولات [ديگر] براى شما مىروياند قطعا در اينها براى مردمى كه انديشه مىكنند نشانهاى است و درختهاى موز كه ميوهاش خوشه خوشه روى هم چيده است سوگند به انجير و زيتون و چون گفتيد اى موسى هرگز بر يك [نوع] خوراك تاب نياوريم از خداى خود براى ما بخواه تا از آنچه زمين مىروياند از [قبيل] سبزى و خيار و سير و عدس و پياز براى ما بروياند [موسى] گفت آيا به جاى چيز بهتر خواهان چيز پستتريد پس به شهر فرود آييد كه آنچه را خواستهايد براى شما [در آنجا مهيا]ست و [داغ] خوارى و نادارى بر [پيشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند چرا كه آنان به نشانههاى خدا كفر ورزيده بودند و پيامبران را بناحق مىكشتند اين از آن روى بود كه سركشى نموده و از حد درگذرانيده بودند و تنه درختخرما را به طرف خود [بگير و] بتكان بر تو خرماى تازه مىريزد
ثمود نام يکي از اقوامي است که در قرآن ذکر شده است. اين قوم به سبب انکار پيامبرشان صالح, دچار عذاب خداوند شدند که به اين موضوع در آيات زير اشاره شده است
در قرآن, اين ميوه ها و سبزيجات نام برده شده اند: خرما, انگور, زيتون, انار, موز, انجير, خيار, سير, عدس و پياز. تعدادي از آياتي که اين لغات در آنها تکرار شده اند, در اينجا آورده شده اند
در قرآن, اين ميوه ها و سبزيجات نام برده شده اند: خرما, انگور, زيتون, انار, موز, انجير, خيار, سير, عدس و پياز. تعدادي از آياتي که اين لغات در آنها تکرار شده اند, در اينجا آورده شده اند